ایرانیان در قرآن

توضیحات

 

 

سال‌ها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید        انتظار فرج از نیمه خرداد کِشم

 

* مقدمه

از شگفتی های آیات قرآن آیاتی است که خداوند حکیم به مسئله ایرانیان و یهودیان پرداخته است.

اما چرا و بر اساس آیه و ما ادریک مالحاقه ، حقیقت آن چیست؟

توضیح مبسوط آن بسیار طولانی و مفصل است، لیکن برای آنکه خیلی خلاصه و ملموس حقیقت این آیات را که هم در بخش ایرانیان و هم در بخش یهودیان در قرآن درک کنید و متوجه ماجرا شوید با کمک آیات و احادیث به صورت آنچه ملاحظه می فرمائید دلایل آنرا تقدیم می گردد:

 

* فهم اول ( خلقت محمد و آل محمد قبل از تمام خلقت ها)

 

اینکه بفهمیم خلقت نوری محمد و آل محمد قبل از هر خلقتی بوده است و همه آسمانها و زمین برای این خاندان آل الله خلق شده است. و لذا علوم الهی خداوند از سمت خداوند به محمد و آل محمد اعطا شده است ( الرحمن .. علم القرآن ) و محمد و آل محمد بر ما سوی الله ولایت دارند ( بیده ملکوت کل شیء) و همه مخلوقات باید ولایت و بندگی محمد و آل محمد را بپذیرند و از ایشان اطاعت کنند ( اطیعوالرسول و اولی الامر منکم) تا دستور و امر الهی را اطاعت کرده باشند و این چنین نشان دهند ولایت خدا را پذیرفته اند ( اطیعوالله …  قل هوالله احد …. لا اله الا انت …. ایاک نعبد و غیره)

 

منابع :

سوره توبه آیه 36 خداوند در این آیه قبل از روزی که به خلقت آسمانها و زمین بپردازد، به خلقت دوازده نور خود پرداخته و همه آنرا در کتاب الله نقش بسته است. بر اساس علم تاویل قرآن منظور از دوازده ماه در این آیه حضرت علی تا مهدی و منظور از کتاب الله پیامبر اکرم است.

 

سوره صاد آیه 75 خداوند در این آیه از ابلیس می پرسد چرا سجده به آدم نکردی؟ آیا نسبت تکبر کردی یا تصور کردی از عالین هستی که سجده نکردی؟ با توجه به اینکه خداوند دلیل سجده نکردن ابلیس که همان تکبر است را در آیه 74 همین سوره فرموده، حال سوال می شود منظور از عالین چه اشخاص هستند که بودند، سجده نکردند و نباید هم سجده کنند؟!!! در حالیکه کلیه ملائکه به همراه ملائکه مقرب الهی مانند جبرائیل، میکائیل، اسرافیل، و عزرائیل سجده کردند و در سجده بودند. جواب مشخص است. همانا نیستند مگر محمد و آل محمد که همه هستی برای خاطر ایشان خلق شد.

 

حدیث لولاک لما خلقت الافلاک که خداوند به پیامبرش می فرماید اگر تو را خلق نمی کردم، افلاک را خلق نمی کردم.

 

پیامبر اکرم فرمود: کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین یعنی من نبی بودم آنگاه که آدم بین آب و خاک بود. / مفاتیح الغیب، فخر رازى، ج‏6، صفحه 525

 

بار دیگری از پیامبر اکرم پرسیده شده: متى کنت نبیا، قال: کنت نبیا و آدم بین الروح و الجسد. یعنی شما از کی نبی شدید؟ حضرت فرمودند: من نبی بودن آنگاه که آدم بین روح و جسد بود.

 

پیامبر اکرم فرمود: اوّل ما خلق اللَّه نورى یعنی اوّل چیزی که خدا آفرید نور من بود.

 

پیامبر اکرم فرمود: أوّل ما خلق اللّه روحى یعنی اوّل چیزی که خدا آفرید روح من بود.

 

پیامبر اکرم فرمود: إنی عند اللّه لخاتم النبیین و إن آدم لمنجدل فی طینته یعنی من در نزد خدا خاتم النبیین بودن در حالی که آدم افتاده در طینت خود بود.

 

پیامبر اکرم فرمود: کان الناس من شجر شتى ، و کنت انا و على من شجرة واحدة یعنی مردم همه از درخت دیگری هستند ولی من و علی از درخت واحدی هستیم.

 

پیامبر اکرم فرمود: خلقت من نور الله عز و جل و خلق أهل بیتی من نوری، و خلق محبوهم من نورهم، و سائر الناس فی النار. یعنی من از نور خدا آفریده شده ام و اهل بیت من از من خلقت یافته اند و دوستداران آنها نیز از نور ایشان آفرینش یافته اند و سایر مردم در آتشند.

 

* فهم دوم ( پذیرش ولایت محمد و آل محمد و انبیاء و اولیاء الهی)

 

مطرح شدن علم الهی که ملائکه در مقابل آن اقرار به عجز و ندانستن کردند.کما اینکه خداوند به این مناظرات در آیات 30 تا 34 سوره بقره و آیات مشابه دیگری در سوره های حجر، ص و غیره اشاره  فرموده است:

در 30 بقره می فرماید: إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ / من می دانم، اما این شمائید که نمی دانید.

در 31 بقره می فرماید وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا / همه علم اسماء الهی را به آدم یاد دادم.

همچنین در 31 بقره می فرماید ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ / سپس از ملائکه پرسیدم اگر می دانید اسماء الهی را توضیح دهید.

در 32 بقره ملائکه می گویند: لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا / خدایا ما نمی توانیم جواب بدهیم چون به ما یاد ندادی و لذا فقط می توانیم آنچه یاد داده ای را پاسخ بگوئیم. ( دلیلش این بود که ملائکه ظرف تحمل و کشیدن بار امانت این علم الهی را ندارند)

در 33 بقره می فرماید  قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ / ای آدم اسماء را توضیح بده

در 34 بقره خداوند می فهماند وقتی ظرف آدم بالاتر از ملائکه هست است و همه علم اسماء را می داند، فلذا باید ملائکه ولایت آدم را بپذیرند برای همین به ملائکه فرمود به آدم سجده کنید کانه حقیقتا نشان دهید ولایت آدم را پذیرفته اید و باید در خدمت آدم باشید و خداوند با این عمل به همه مخلووقات از جمله ملائکه فهمانید حقیقت سجده چیست. آری حقیقت سجده یعنی اینکه من ولایت تو را پذیرفته ام مانند سجده یعقوب به فرزندش یوسف. بر همین اساس خداوند به ملائکه فرمود  وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ

لیکن در این بین درحالیکه کلیه ملائکه به سجده رفته بودند ابلیس به دلیل تکبر و حسادت به محمد و علی بالاخص مولود کعبه در عالم بالا، ولایت محمد و آل محمد و انبیاء و اولیاء الهی را نپذیرفت و برای همین از سجده کردن طفره رفت فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى

 

* فهم سوم ( دشمن شدن ابلیس با خدا)

 

از اینجا به بعد ابلیس کفر و دشمنی خود را به خاطر تکبر که ریشه آن در حسد است، بر ملا می کند. وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ.

در 76 صاد حرف ابلیس را می گوید که در مقابل دستور الهی ایستاد و به دروغ گفت من از آدم برترم.  قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ یعنی من بهترم زیرا مرا از آتش آفریدی و آدم را از خاک. (دقیقا نژاد پرستی مانند یهود)

سپس خداوند در جوابش فرمود حال که ولایت آدم که در اصل ولایت محمد و علی و اولاد معصوم علی را نمی پذیری، از درگاه رحمتم که همان دایره رحمت محمد و آل محمد است بیرون شو که تو منبعد رانده شده و اخراجی و زین پس نیز مورد لعن من خواهی بود یعنی هرگز روی سعادت، پیروزی، شفاعت و بهشت را نخواهی دید و نخواهی چشید و اینگونه خواهد بود تا روز قیامت که برای ابد به آتش خشم الهی و در جهنم گرفتار خواهی آمد. برای همین در 77 و 78 سوره صاد می فرماید به ابلیس گفتم :  قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ … وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ.

 

* فهم چهارم ( مهلت گرفتن ابلیس )

 

ابلیس اینجا از خداوند تقاضایی کرد و ملاک برآورده شدن خواسته اش را شش هزار سال بندگی و عبادتش به درگاه الهی مطرح کرد. و آن اینکه به من تا روز قیامت مردمانی که بنا داری ایشان را خلق کنی و در دنیا برای پذیرش ولایت علی امتحان کنی، مهلت دهی تا بتوانم بر ایشان حکومت کنم و کاری کنم در این امتحان رد شوند. آیات این موضوع در 79 و 82 سوره صاد گفته شده است:  قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ … قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

لیکن خداوند به ابلیس فرمود به تو مهلت می دهم اما نه تا روز قیامت، بلکه تا روز معلوم. این موضوع را خداوند در آیات 80 و 81 سوره صاد فرموده است:  قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ …. إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

 

* فهم پنجم ( منظور از وقت معلوم چیست )

 

منظور از وقت معلوم به روزی اشاره دارد که ابلیس توسط امام زمان حضرت مهدی کشته می‌شود. کما اینکه وقتی خداوند از او پرسید چرا سجده نمی کنی و یکی از دلایلش را اینگونه مطرح فرمود که مگر تو از عالین هستی؟ ابلیس در حالیکه داشت عالین را می نگریست که همه ایشان انوار الهی همان 14 نور ذوات مقدسه الهی هستند، متوجه تنها نوری شد که در کنار آن انوار ایستاده و قائم بود. خداوند به او فهماند که او قائم آل محمد است و همان کسی است که در روز معلوم گردن تو را می زند و تو را می کشد.

 

* فهم ششم ( قیام مهدی )

 

آنچه مسلم اینکه روز قیامت و روز ظهور و قیام حضرت قائم را فقط خداوند می داند و علم آنرا حتی به حبیبش محمد نیز نداده است برای همین در قرآن وقتی بحث از علم الساعه می گردد که اشاره به روز قیامت و ساعت ظهور حضرت مهدی است از عبارت و ما یدریک استفاده می کند.

يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ ( سوره احزاب آیه 63)

اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ ( سوری شوری آیه 17)

و لذا این علم را آل محمد حتی حضرت مهدی هم نمی دانند.

 

* فهم هفتم ( قیام مهدی، سرباز می خواهد )

 

آنچه مسلم اینکه قبل از ظهور مهدی باید عده ای از مردمان زمین اولا ولایت محمد و آل محمد را پذیرفته باشند یعنی دوازده امامی باشند. ثانیا برای ظهور خود را آماده کنند. که این آمادگی منوط به مبارزه با یهود و پیروان غاصبین ولایت علی و اولاد معصوم اوست.

و این مهم را خداوند در آیه 82 سوره مائده اشاره فرموده است آنجا که می فرماید:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا  یعنی مسلما يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده‏ اند دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان می باشند.

منظور از مشرکین در این آیه کسانی هستند که روی کلام خداوند و پیامبر اکرم شرک ورزیدند و خلافت و زعامت و رهبری و امامت و ولایت دیگران را به جای پذیرش ولایت علی و اولاد معصومش پذیرا شدند و اینچنین دیگران را در چیزی که هیچ سهمی در آن نداشتند، سهیم و شریک ساختند. همانانی که به نرخ کشتن حضرت زهرا در بین درو دیوار، به نرخ خانه نشینی مولود کعبه، به نرخ پاره پاره شدن جگر مجتبی و به نرخ شهادت عظمای حسین و یارانش منبر و حکومت پیامبر اکرم را غصب کردند. و ما ایشان را به اهل سقیفه، بنی امیه، بنی العباس و در این زمان وهابیون و ناصبیون می شناسیم.

حال در این بین مردمانی از سرزمین ایران با غنای فرهنگی بسیار که هوش و استعدادی مثال زدنی دارند و برای بدست آوردن علوم و عالم شدن از همه مردمان دنیا چه در علوم پزشکی، چه شیمی، چه نجوم و چه سایر علوم گوی سبقت را می برند تا آنجا که پیامبر اکرم فرمود علم اگر در ثریا باشد ایرانیان برای بدست آوردن آن اقدام می کنند. با فتح معجزه آسای ایران در جنگ قادسیه در طی چهار روز ، توفیق پیدا می کنند تا با وساطت حضرت علی با شریعت اسلام آشنا شوند. ملتی که از نسل اسماعیل فرزند ابراهیمی هستند که خود از تبار ایرانیان و از شهر بابل بود. (BABEL) ملتی خدا پرست که مانند همه ملت ها توسط انبیاء قبلی ، می دانستند همه آسمان ها و زمین به خاطر محمد و آل محمد خلق شده است و ایشان بر همه آن ولایت دارند. حال بعد از جنگ قادسیه این فرصت و این توفیق را داشتند که از نزدیک مولا علی مولود کعبه و امام حسن و امام حسین را ببینند و ایشان را درک کنند.

و شد آنچه باید می شد. پذیرش ولایت علی و اولاد معصومش و اینکه ابلیس و یهود و غاصبین چه جنایاتی در حق محمد و آل محمد کردند و باید برای احقاق این حق قیام کنند و با کفار تا دندان مسلح بجنگند.

و لذا شدند سربازان مهدی که خداوند در قرآن وعده پیروزی این سربازان را به عبارات مختلف بیان فرموده است. مانند:

173 سوره صافات  : وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ / سربازان ما غالب و پیروز می شوند.

56 سوره مائده : فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ / پس حزب و گروه و دسته و سپاه ما غالب و پیروز است.

22 سوره مجادله :  أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / آگاه باشید که سپاه مهدی حزب خداست و حزب خداوند قطعا پیروز می گردد.

 

* فهم هشتم ( خداوند امتیازاتش را به ملت و مردمانی می دهد که ولایت آل الله را بپذیرند )

 

از آنجاییکه امتحانات الهی ملاکش پذیرش ولایت محمد و آل محمد است و از آنجاییکه ملت ایران از دیر باز و از ابتدا ولایت آل الله را ولو به قیمت درگیری با دشمنان و جهاد می پذیرند.

خداوند در قرآن کریم آیاتی را در حق این جماعت ولایت پذیر نازل می کند و پیامبر اکرم و اهل بیت او از این آیات رمز گشایی نمودند. آیاتی که با آن اثبات می شود چرا خداوند و محمد و آل محمد ایران و ایرانی شیعی دوازده امامی را دوست دارند و چرا این قوم توفیق پیدا می کند تا ام القرای جهان تشیع گردد.

 

* و اما آیات قرآن در شأن ایرانیان:

 

سوره محمد آیه 38

 

هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبْخَلُ وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ

شما اعراب مردمانی هستید که برای برپایی حکومت علی و اولاد معصومش در راه خدا فرا خوانده شده‏ اید، لیکن اکثر شما از این جهاد بخل می ‏ورزید، ولی بدانید هر کس از شما بخل بورزد تنها به زیان خود بخل ورزیده و الا خداوند برای برپایی حکومت علی بی ‏نیاز از شماست، لیکن این شمایید که نيازمند برپایی حکومت علی هستید، و اگر از این عمل روى برتابيد، بدانید خدا این وظیفه شما را به مردمی غیر عرب یعنی ایرانیانی خواهد داد كه مانند شما بی معرفت و بی دین نیستند.

 

منابع :

هنگامی که این آیه نازل شد، رسول خدا خوش حال گردید و فرمود: این آیه نزد من از همه دنیا محبوب تر است. همچنین منظور از عبارت یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ایرانیان هستند.

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله آیه شریفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت کردند، حاضران عرض کردند: ای رسول خدا! کسانی که اگر ما اعراض کردیم خدا آنان را جانشین ما می کند و آنان مانند ما نخواهند بود، کیانند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسی زد و فرمود: این و طایفه اش هستند.

سپس فرمود: اگر دین خدا آویزه ستاره ثریا باشد، حتماً مردانی از فارس به آن خواهند رسید.

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند: به خدا سوگند خداوند به این وعده خود وفا کرد و گروهی از غیرعرب را، که بهتر از آنان بودند، جانشینانشان ساخت. / تفسیر قرطبى، ج 7، ص 259 / تفسیر طبرى، ج 26، ص 86 / تفسیر القرآن العظیم  ج 6، ص 196 / تفسیر مجمع البیان ج 9، ص 179 / ابونعیم اصفهانى، تاریخ اصفهان، ج 1، ص 4 / متقى هندى، کنزالعمّال، ج 12، ص 90 / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۹۰ / بحارالأنوار، ج۶۴، ص۱۷۴/ القمی، ج۲، ص۳۰۹/ تفسیر نورالثقلین/ تفسیر البرهان

.

سوره فتح آیه 16

 

قُل لِّلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَی قَوْم أُوْلِی بَأْس شَدِید تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ

حبیبم به متخلفان و اعراب بادیه نشینی بگو و این وعده را از سوی خداوند حکیم بده که به زودی به سوی گروهی سرسخت و نیرومند دعوت خواهید شد که با آنان بجنگید تا اینکه آنها اسلام آورند.

منابع :

از مفسّر بزرگ ابن عباس نقل شده است که گفت: منظور از این قوم جنگجو و رزمنده، ایرانیان هستند.

.

سوره بنی اسرائیل آیه 5

 

فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَّنَا أُوْلِی بَأْس شَدِید فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولا

بساط فتنه یهود طی دو مرحله جمع خواهد شد. پس آنگاه که وعده تحقق نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومند و مجاهدند و اهل قم (ایران به محوریت عالمان قم) می باشند را بر شما مسلط می کنیم تا جاییکه میان خانه ‏هایتان برای پیدا کردن و از بین بردنتان به جستجو در آیند. قطعا این وعده انجام خواهد شد اما این پایان کار نیست چرا که وعده ظهور مهدی و تحقق وعده آخر حتمی است.

 

منابع :

امام صادق علیه السلام در مورد این آیه فرمود: حکایت از ریخته‌شدن خون حسین علیه السلام دارد. و آیه: بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا اوّلی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ بر مردمی دلالت دارد که خداوند پیش از ظهور امام قائم می‌فرستد و هیچ‌کس را که مسئول خونی در خاندان محمّد است وانگذارند مگر آنکه او را بکشند؛ و این وعده‌ایست قطعی./ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۸۸ / الکافی، ج۸، ص۲۰۶/ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۹۳

 

در بعضی از روایات آمده است که امام باقرعلیه السلام آیه یاد شده را تا آخر خواند، حاضران پرسیدند: منظور از این قوم رزمنده و پیکارجو که دشمن را در هم می کوبد، چه کسانی اند؟ امام باقرفرمود: وَ هُمْ وَاللّهِ اَهلُ قُم یعنی سوگند به خدا! آنان اهل قم هستند.

 

همچنین در حدیث دیگری آمده است: آیه یاد شده در حضور امام صادق خوانده شد، یکی از حاضران پرسید: فدایت شوم! منظور از این قوم رزمنده و پیروز کیست. امام صادق(علیه السلام) سه بار فرمود: سوگند به خدا! آنان اهل قم هستند. / بحارالانوار، ج 57، ص 216

 

حمران گوید: امام باقر علیه السلامآیه: بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أَوْلَی بَأْسٍ شَدِیدٍ را می‌خواند سپس فرمود: منظور قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران اوست. یارانی که مردانی جنگجو و نیرومند هستند / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۹۰ / بحارالأنوار، ج۵۱، ص۵۷/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۱ البرهان/ نورالثقلین

.

سوره جمعه آیه 3

 

وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُالْحَکِیمُ

ولی این دین آخر که توسط بعثت آخرین پیامبر الهی توسط مهدی آخرین فرزندش جهانی می شود را مردمانی از سرزمین فارس و از تبار سلمان فارسی ( ایرانیان) که هنوز در زمان حیات پیامبر ملحق به شریعت محمدی نشده اند، خواهند آمد و به این دین مشرف خواهند شد، آنرا حفظ و یاری نموده و پرچم را به دست امام عزیز و حکیم، امام روز جمعه، حضرت مهدی خواهند سپرد.

 

منابع :

وقتی پیامبر اکرم این آیه را خواند؛ به ایشان عرض شد: این‌ها چه کسانی هستند؟ پیامبر دستش را بر دوش سلمان نهاد و فرمود: اگر دین در ثریّا بود، مردانی از این‌ها به آن می‌رسیدند. اینان از قبیله سلمان هستند. / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۲۵۲ / بحارالأنوار، ج۱۶، ص۳۱۰/ تفسیر نورالثقلین.

 

امام باقر علیه السلام فرمود آن‌ها عجم‌ها و کسانی هستند که به زبان عربی سخن نمی‌گویند. / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۲۵۲ / بحارالأنوار، ج۱۶، ص۳۱۰ / تفسیر نورالثقلین

.

سوره توبه آیه 39

 

إِلاَّ تَنفِرُواْ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَاللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ قَدِیرٌ

بدانید اگر برای یاری امام معصوم خود قیام نکنید و اگر نخواهید حق علی و اولاد معصومش را از یهود و غاصبین بستانید، اولا خداوند شما را به عذابی دردناک مجازات مي‏كند ثانیا قومی به نام ایرانیان، که غیر از قوم شما عرب ها هستند را بجاي شما قرار مي‏دهد که امام زمان خود را یاری کنند ( بدست ایشان پیروزی بر یهود و غاصبین ولایت علی را رقم می زند) و ثالثا شما علاوه بر اینکه نمی توانید به خداوند زیانی برسانید، خواهید دید که آن زمان هيچ زياني به این قوم نیز نمی توانید وارد کنید و این اراده خداوندی است که بر هر چيزي و بر هر کاری توانا است.

 

منابع:

طبرى، تفسیر جامع البیان، ج 9و 10، ص 93 / سید محمود آلوسى بغدادى، روح المعانى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، ج 10ـ12، ص 85

.

سوره نسآء آیه 133

 

إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ وَیَأْتِ بِآخَرِینَ وَکَانَ اللّهُ عَلَی ذَلِکَ قَدِیراً

و اما شما ای مردمان ناسپاس که پشت به ولایت علی می کنید و عهد و پیمان خود را با علی و پسرش حسین نقض می کنید، بدانید که اگر خداوند بخواهد و اراده نماید که می خواهد و اراده می کند، بی شک شما منکران ولایت علی را از بین می برد و قومی دیگر چون ایرانیان را جایگزین شما می کند که یاری دهنده آخرین حجت حق، پسر فاطمه مهدی موعود باشند و بی تردید خداوند برای تحقق این اراده  تواناست و قطعا آنرا به سرانجام می رساند.

 

منابع:

شیخ طوسی نقل می کند که وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا دست خود را به پشت سلمان زد و فرمود: آن جمعیت، قوم این مرد، یعنی مردم عجم و فارس هستند. / فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج 3، ص 122 / محمّدبن حسن طوسى، التبیان، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1409 ق، ج 3، ص 352 / جاراللّه زمخشرى، پیشین، ج 1، ص 574.

.

سوره انعام آیه 89

 

أُولئِكَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ

آری حبیبم محمد.. تمام انبیاء الهی افرادی بودند که به خاطر پذیرش ولایت علی، کتاب و داوری و نبوت بدیشان عطا کردیم و اگر این مردم به آن حقیقتی که تمام پیامبران به جهت ابلاغ آن مبعوث گشتند کفر ورزند و دست از پذیرش ولایت علی بکشند، شک نکنید که قومی و مردمانی بنام ایرانیان را بر آن گماریم که به ولایت علی و اولاد معصومش کافر نباشند.

 

منابع :

علیّ‌بن‌ابراهیم رحمة الله علیه در خصوص فَإِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ از قول پیامبر اکرم فرمود که منظور قریش و کسانی است که بیعت با امیرالمؤمنین را نپذیرفتند. سپس فرمود فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْما؛ ً منظور قومی است که شیعه امیرالمؤمنین است. (قوم ایرانیان) / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۷۴ / بحارالأنوار، ج۱۱، ص۲۵/ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۹۳/ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۰۹

 

امام صادق علیه السلام فرمود منظور اینکه یاران صاحب این امر برای وی محفوظند و اگر همه‌ مردم از بین بروند، خدا یارانش را (ایرانیان را) برای او می‌آورد و آنان همان کسانی‌اند که خدای عزّوجلّ در مورد آنان می­فرماید: فَإِن یَکْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَکَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّیْسُواْ بِهَا بِکَافِرِینَ. / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۷۴ / بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۷۰/ الغیبهْ للنعمانی، ص۳۱۶/ تفسیر البرهان

 

در روایت آمده است که جمعی از ایرانیان برای انجام مراسم حج، به حجاز رفتند. در مدینه، به محضر امام باقر(علیه السلام) رسیدند و مطالبی درباره مسائل مهم دینی پرسیدند و امام باقر(علیه السلام) پاسخ آن ها را داد. یکی از پرسش ها این بود: شنیده ایم که سلمان تمایل پیدا کرده بود با دختر عمر، خواهر حفصه، ازدواج کند و از او خواستگاری کرده بود. لطفاً چگونگی آن را برای ما بیان فرمایید و امام باقر(علیه السلام) فرمود: عمر از خواستگاری ناراحت شد و نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) گِله کرد.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به عمر فرمود: وای بر تو! آیا خرسند نیستی که سلمان به تو مشتاق شود و تو به او نزدیک گردی؟ سلمانی که بهشت مشتاق دیدار اوست و خداوند درباره سلمان و شما جمعیت قریش، این آیه را نازل کرد ]آن گاه آیه 89 سوره انعام را خواند.

عمر گفت: ای رسول خدا! منظور از گروه «نگهبان دین» (در این آیه) کیست؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله) در پاسخ فرمود: «هُوَ وَ اللّهِ سَلمانٌ وَ رَهْطُهُ»; سوگندبه خدا! این گروه نگهبان، سلمان و قوم او هستند.

سپس فرمود: سوگند به خدا! آیه 38 سوره محمّد نیز در شأن سلمان و قوم او نازل شده است. و در پایان فرمود: ای گروه قریش! شما مردم فارس (ایرانیان) را با شمشیر (در فتح ایران) می زنید تا به سوی اسلام بیایند. سوگند به خدا! روزی خواهد آمد که آن ها شما را برای کشاندن به سوی اسلام، با شمشیر می زنند.

حُذَیفة بن یمان، که در آنجا بود، گفت: این پیش گویی گوارا باد بر سلمان و ایرانیانی که راه ایمان و تقوا می پیمایند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: اگر اسلام در لابه لای زمین گم شود، ایرانیان آن را می یابند و اگر اسلام در آسمان قرار گیرد، جز مردم ایران کسی به آن دست نیابد. ]امام باقر(علیه السلام) افزود:[ عمر با شنیدن این سخن، غمگین شد و برخاست و رفت. / میرزا حسین نورى، نفس الرحمان، بیروت، مؤسسة الآفاق، 1411 ق، ص 48.

.

سوره مائده آیه 54

 

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَليمٌ

ای مدعیان ایمان که حق علی را غصب کردید، چنانچه دین خدا که محمد و آل محمد است را یاری نکنید و از این دین بازگردید، پس خداوند به زودی قومی را رو می کند بنام ایرانیان که خدا و اهل بیت ایشان را دوست دارند و ایشان نیز دوستدار خدا و اهل بیتند. این قوم نسبت به مومنان فروتنند و در مقابل قائم آل محمد، منجی بشریت گوش به فرمان و سر به زیرند، اما نسبت به کافران سخت گیر و متکبرند و هرگز سرشان را خم نمی کنند و همیشه عزت خودشان را به کافران دیکته می کنند، این قوم با عشق به مولا علی در راه خدا برای برپایی حکومت مهدی دائما در جهادند و در این مسیر از سرزنش و تهدید هیچ ملامتگر و دشمنی ترسی به دل نداشته و هراسی ندارند، و همه این صفت ها به برکت مولایشان علی است که فضل خداست، فضلی که هر کس بخواهد از آن بهره مند خواهد شد.. اما بدانید خداوند علیم از علمش گذشته است که در نهایت به خواست و اراده الهی همه اهل زمین اینچنین می شوند.

 

منابع :

روایت شده است که شخصی درباره منظور این آیه از پیامبر پرسید، پیامبر اکرم دست بر شانه یا گردن سلمان زد و فرمود: «هذا وَ ذَوُوهُ»; منظور آیه، این شخص و قوم او هستند. آن گاه فرمود: «لو کانَ الدّینُ بالثُریّا لتناوَلَه رجالٌ مِن أبناءِ فارس / فضل بن حسن طبرسى، ج 3، ص 208.

 

شخصی از امام صادق علیه السلام روایت کرده، که از او درباره‌ی این آیه: فَسَوْفَ یَأْتِی الله بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرین پرسیدم. فرمود: یعنی موالی (ایرانیان) / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۹۲ / بحارالأنوار، ج۶۴، ص۱۸۰/ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۷/ تفسیر البرهان

 

امام صادق  علیه السلام در خصوص پذیرش امر ولایت ویش و ولایت محمد و ولایت علی و اولاد معصومش فرمود پس هرگز به چپ و راست منحرف نشوید، این امر، به خدا قسم، واضح است. به خدا قسم، اگر اهل آسمان و زمین جمع شوند تا این امر را که خداوند جایگاهش را تعیین‌کرده از جایگاهش تغییردهند، نمی‌توانند این کار را بکنند، هر چند همه‌ی مردم به این امر کافر شوند به‌طوری‌که یک نفر هم باقی نماند، لذا خداوند برای این امر، گروهی را می‌آورد که از او باشند. سپس فرمود: آیا کلام خداوند را شنیده‌اید که فرمود: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی الله بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ علَی الْمُؤْمِنِینَ أَعزَّةٍ علَی الْکَافِرِینَ تا اینکه آیه را به پایان برد و در آیه‌ 89 انعام فرمود: اگر این قوم بدان ایمان نیاورند قوم دیگری را بر آن گمارده‌ایم که انکارش نمی‌کنند.. سپس فرمود: «اهل این آیه (54 مائده)، همان اهل آن آیه هستند.(89 انعام) / تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۹۴ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۴۹/ العیاشی، ج۱، ص۳۲۶/ البرهان/ نورالثقلین

.

سوره شعراء آیه 198 و 199

 

وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ …  فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ

و اگر ما این قرآن را بر بعضی از مردم عجم (ایرانیان) نازل می کردیم ، چنانچه پیامبر این آیات را برای اعراب می خواند، هرگز به آن ایمان نمی آوردند.

در حدیثی آمده است که امام صادقعلیه السلام فرمود: اگر قرآن بر عجم نازل شده بود، عرب به آن ایمان نمی آورد، ولی قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این برای عجم، فضیلتی است.

 

منابع :

تفسیر نورالثقلین ج 4، ص 165/ تفسیر قمی ج 2، ص 124 / تفسیر شریف لاهیجى، ج 2، ص 14

.

سوره حج آیه 17

 

انَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ

همانا كسانى­‌كه به پيامبر اسلام ايمان ­آوردند و ولایت علی را پذیرفتند، جماعتی هستند از قوم یهود، از صائبین ( شاخه ای از مسیحیت)، از مسیحیان و از مجوس (منظور از مجوس ایرانیان زرتشتی است)

.

سوره اعراف آیه 167

 

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ

و حبیبم احمد، یادکن روزی را كه پروردگارت اعلام داشت كه تا روز قيامت صغری که روز ظهور مهدی موعود است، بر يهوديان شیعیان و پیروان علی را (ایرانیان را) خواهد گماشت تا همیشه به ایشان طعم عذاب و سختی های دنیا را بچشانند. تا بزودی در دنیا بدست مهدی و در قیامت بدست علی قسیم الجنه والنار به اعمالشان که مستحق عقوبت الهی هستند رسیدگی کند. و بدانید خداوند نسبت به شیعیانش (ایرانیان) که با یهود می جنگند بسیار مهربان و رحیم است.

.

سوره آل عمران آیه 110

 

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ  وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ  مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ.

آری.. شما شیعیان علی بهترين قوم و ملتی هستيد كه که مردمان را برای پذیرفتن امر ولایت علی و اولاد معصومش فرمان مى‏ دهيد و این شمایید که مردمان را از كارهای زشت و ناپسند که همانا پذیرفتن ولایت و خلافت غاصبین حق علی است، باز مى دارید. و شمایید که به کمال و به تمامی به خداوند احد و یکتا ايمان داريد و ای کاش غاصبین ولایت علی و پیروانشان و همچنین اهل کتاب مانند شما ولایت علی را می پذیرفتند که اگر ايمان آورده و دعوت شما را به آئین تشیع بپذیرند قطعا برايشان بهتر است و یر دنیا و آخرت را برایشان به همراه خواهد داشت. هرچند برخی از ایشان مؤمن شده و ولایت علی را می پذیرند، لیکن بيشترشان فاسق و نافرمانند و دستور خداوند و رسولش را برای پذیرش امر ولایت علی و اولاد معصومش اطاعت نمی کنند.

 

و در این زمان کدام سرزمین ام القرای جهان تشیع است که به این آیه دارد عمل می کند؟ آیا جز ایرانیان؟

.

 

سوره روم آیه 2 تا 6

 

الم* غُلِبَتِ الرّوم* فى ادنَى الارضِ وهُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَيَغلِبون* فى بِضعِ سِنينَ لِلَّهِ الامرُ مِن قَبلُ ومِن بَعدُ ويَومَئذٍ يَفرَحُ المُؤمِنون* بِنَصرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشاءُ وهُوَ العَزيزُ الرَّحيم* وَعدَ اللَّهِ لا يُخلِفُ اللَّهُ وَعدَهُ ولكِنَّ اكثَرَ النّاسِ لا يَعلَمون.

 

منابع:

مشهور در ميان مفسران آن است كه آيات آغازين سوره روم، پس از آن نازل گشت كه مسلمانان از شنيدن خبر پيروزى ايرانيان بر روميان شگفت زده و غمگين شدند زيرا آنها از پيروزى مجوس (زرتشتيان) بر اهل كتاب (مسيحيان) كراهت داشتند. در مقابل، مشركان خوشحال شده، به شماتت مسلمانان پرداختند و از اين حربه براى تضعيف روحيه مسلمانان بهره جستند. در اين شرايط، این آيات نازل شد.

برخى مفسران ذيل اين آيات به تفصيل درباره جنگهاى دو ابرقدرت آن روز ايران وروم سخن گفته، نزول آيات ياد شده را براى تسليت خاطر مسلمانان دانسته اند. در اين آيات، خداوند از شكست ايرانيان از روميها در آينده نزديك خبر داده و وعده الهى را تخلف ناپذير دانسته است.فاصله زمانى پيروزى ايرانيان تا هزيمت ايشان از روميها را كمتراز 10 سال ذكر كرده اند.

مفسران «بِضعِ سِنينَ» را در روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله از 3 تا 9 سال شمرده اند.

«فى ادنَى الارضِ» نيز در آيات ياد شده بر محلى به نام ازْرُعات شام تطبيق شده كه روميها در آنجا از ايرانيان شكست خوردند.

بنا به نقل قتاده با نزول آيات مذكور، مسلمانان گفته پروردگار را تصديق كردند تا اينكه خبر شكست ايران در سال ششم هجرت در جريان صلح حديبيه به مؤمنان رسيد و آنها شاد شدند.

 

اما این پایان ماجرا نیست. چون خداوند در ادامه می فرماید: ومِن بَعدُ ويَومَئذٍ يَفرَحُ المُؤمِنون* بِنَصرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشاءُ وهُوَ العَزيزُ الرَّحيم* وَعدَ اللَّهِ لا يُخلِفُ اللَّهُ وَعدَهُ ولكِنَّ اكثَرَ النّاسِ لا يَعلَمون

و اسرار و حکمت های آیه در همین عبارات است. چرا که خداوند رمز گونه و از مسیر علم تاویل می فهماند: روزی می آید که پیروان و شیعیان علی و اولاد معصومش از یاری خدا که ظهور مهدی است، دلهایشان شاد و وجودشان سرمست از ظهور مى‏ گردد.

فلذا برای تحقق این حکمت الهی، ایران به معجزه، توسط سپاه اسلام فتح می شود تا آنچه خدا می خواهد و اراده اوست که نیست مگر حکومت عدل خلیفه اش علی و فرزندان معصومش، توسط مردمان لایق این سرزمین رقم بخورد. در ادامه می فرماید بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ … یعنی آری این شادمانی و سرور به سبب ظهور مهدی خواهد بود که همان نصرت الهی است و بدانید خداوند روی حکمتش آنانرا که مستحق پیروزی اند با خلیفه و جانشینش نصرت داده و  یاری می نماید، چرا که خداوند آن شكست‏ ناپذيری است که عزت و رحیمیت خود را نثار قومی خواهد کرد که ولایت علی و اولاد معصومش را پذیرفته و بدان عمل کنند.

نتیجه اینکه شیعیان ایران و آنانکه ایشان را همراهی می کنند به مدد مهدیِ آل محمد، هرگز طعم شکست را در این مسیر نخواهند چشید و قطعا تا هنگامه ظهور مهدی که فتح و ظفر نهایی است، پیروزی در پی پیروزی را تجربه خواهند نمود. و این وعده الهی است که خداوند می فرماید وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

آری، پیروزی ایرانیان به عنوان ام القرای جهان تشیع و ظهور مهدی، وعده خداوند است‏ و خداوند هرگز خلف وعده‏ نمى ‏كند، لیکن این اسرار الهی را بيشتر مردم اعم از مومن و مسلمان و کافر نمی دانند و بدان معرفت نداشته و از درک آن عاجزند.

.

* نکات آخر

 

مسلم اینکه همه این آیات در 1400 سال پیش جملگی از قومی خبر می دهند که در آینده نزدیک، مسلمان می شوند و مانند اعراب مسلمان نخواهند بود و طبق روایات یاد شده، آن قوم ایرانیان هستند.

داشتن روحیه حق پذیری و نداشتن عصبیّت جاهلی حقیقتی است که این آیات آن را بیان می کند. همانگونه که سلمان به عنوان یک مسلمان ایرانی و با ایمان، همواره طرف مشورت رسول خدابود. مانند جنگ خندق  «احزاب»

در احادیث مربوط به ایمان ایرانیان آمده است: ایرانیان با میل و رغبت خود، مسلمان شدند. چنانچه در نبرد «قادسیه»، چهارهزار ایرانی به سپاهیان عرب پیوستند. این عده برای پیوستن خود به سپاهیان عرب، شرط کردند که پس از جنگ به هر جا خواستند بروند و با هر قبیله ای خواستند هم پیمان شوند و سهمی از غنایم جنگی برگیرند. اینان پس از پیوند با بعضی از قبایل عرب (زهرة بن حویه سعدی، از قوم بنی تمیم) موالی آن قبایل نامیده شدند و در کوفه مسکن گزیدند. «حمراء» نام دیگر آن ها بود.

 

* ایرانیان در رکاب موعود اسلام

 

منظور از «اهل مشرق»، «اصحاب الرایات السود»، «اهل خراسان» و «الرجل الخراسانی»، «فرس»، «اعاجم»، «موالی»، «بنوالحمراء»، «قوم سلمان»، «اهل قلم» و «اهل طالقان» که در برخی از احادیث به چشم می خورند، ایرانیانند. اینان زمینه ساز حکومت حضرت مهدی(علیه السلام)هستند.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: مردمانی از مشرق زمین قیام می کنند و زمینه را برای حکومت جهانی مهدی آماده می سازند. / ابن ماجه قزوینى، سنن ابن ماجه، کتاب «الفتن»، ج 2، ص 1366، ح 4088 / محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار ج 51، ص 87

 

.

در احادیث آمده است بسیاری از یاران امام زمان (عج) از اهالی مرورود، مرو، توس، مغان، جابروان، قومس، اصطخر، فاریاب، طالقان، سجستان، نیشابور، طبرستان، قم، گرگان، اهواز، سیراف، ری و کرمان هستند.

.

امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام درباره یاران حضرت مهدی (عج) از طالقان می فرماید: خوشا به حال طالقان! زیرا برای خداوند ـ عزّوجل ـ در آنجا گنج هایی ذخیره شده که از جنس طلا و نقره نیستند، بلکه در آنجا مردانی هستند که خدا را واقعاً شناخته اند و آنان همچنین یاران مهدی در آخرالزمان هستند.

.

همچنین است بیانات امام صادق علیه السلام درباره ویژگی های یاران امام مهدی (عج) از مردم طالقان

یکی از یاران امیرمؤمنان (اصبغ بن نباته) می گوید: از امیرمؤمنان شنیدم که می فرمود: گویا چادرهای عجم را می بینم که در مسجد کوفه برپا شده اند و در ایّام حکومت امام مهدی، قرآن را همان گونه که نازل شده است، به مردم یاد می دهند.

محیی الدین عربی، عارف معروف، در کتاب خود، فتوحات، درباره وزیران امام مهدی (عج) می نویسد: همه آنان از عجمند و در میان آنان هیچ فردی از عرب وجود ندارد. / الفتوحات المکیّة، مصر، المکتبة العربیه، 1985م، ج 3، باب 366، ص 328.

 

* سلمان فارسی افتخار و نماد ایرانیان در کنار پیامبر و علی

 

در احادیث آمده است: روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) نشسته بود، عده ای از بزرگان اصحاب نیز حاضر بودند، سخن از اصل و نسبت به میان آمد. هر کس درباره اصل و نسب خود، چیزی می گفت و آن را بالا می برد. نوبت به سلمان فارسی رسید. به او گفتند: تو از اصل و نسب خودت بگو. این مرد فرزانه و تعلیم یافته و تربیت شده مکتب اسلام، به جای آنکه از اصل و نسب و افتخارات نژادی سخن بگوید، گفت: «أَنا سَلمانُ بنُ عبداللّهِ کُنتُ ضالّاً فَهَدانی اللّهُ ـ عزَّو جَلَّ ـ بِمُحَمَّد، و کُنتُ عائلا فأغنانی اللّهُ بِمُحمَّد و کُنتُ مَملُوکاً فَأعتَقِنی اللّهُ بِمُحَمَّد»; نام من سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم. گم راه بودم، خداوند به وسیله محمّد، مرا راه نمایی کرد. و فقیر بودم، خداوند به وسیله محمّد، مرا بی نیاز کرد. برده بودم، خداوند به وسیله محمّد، مرا آزاد کرد.

در این هنگام، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وارد شد و سلمان آنچه را گذشته بود، به عرض آن حضرت رساند. رسول خدا رو به آن جماعت، که همه از قریش بودند، کرد و فرمود: ای گروه قریش! نسب افتخارآمیز هر کس، دین اوست; مردانگی هر کس، خوی و شخصیت اوست; و اصل و ریشه هر کس، عقل و ادراک او. یعنی ملاک های برتری در اسلام، با دین و اخلاق و اندیشه سنجیده می شوند، نه با نژاد و قبیله و رنگ و زبان. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) آیه 13 سوره حجرات را خواند و به سلمان فرمود: هیچ یک از اینان بر تو برتری ندارند، مگر به ملاک پرهیزگاری. اگر تقوای تو از آنان بیشتر است، از آنان برتری.

.

روزی سلمان به مجلس پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شد. حاضران برخاستند و به او احترام کردند و او را در بالای مجلس نشاندند. در این هنگام، فردی وارد شد و تا نگاهش به سلمان افتاد، گفت: این عجمی کیست که در بالای مجلس، در میان عرب ها نشسته؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای محکوم کردن چنین عقیده ای، بر منبر رفت و خطبه خواند و در بخشی از آن فرمود: انسان ها از زمان آدم تا امروز، مانند دندانه های شانه (کنار هم مساوی)اند. عرب را بر عجم و سرخ پوست را بر سیاه پوست برتری نیست، جز به ملاک تقوا. سلمان دریایی است که به انتهایش نتوان رسید و گنجی است که تمام نمی شود. سلمان از ما اهل بیت است. او آب گوارایی است که از آن حکمت می تراود و برهان ارائه می دهد.

.

در بعضی از روایات آمده است که سلمان وارد مسجد شد و در محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نشست. عده ای از اشراف عرب خشمگین شدند و به او گفتند: تو کیستی؟ سلمان گفت: من پسر اسلامم.

پیامبر در این هنگام سلمان را تصدیق کرد و فرمود: کسی که می خواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را سرشار از ایمان کرده است، به سلمان نگاه کند.

.

در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) روزی ابوسفیان با گروهی از مسلمانان، از کنار سلمان فارسی، صهیب رومی و بلال حبشی، که با هم بودند، عبور کردند. آنان تا ابوسفیان را دیدند، گفتند: افسوس که شمشیرها در گلوی این دشمن خدا کارساز نشد.

ابوسفیان این سخن را شنید (با توجه به اینکه او به ظاهر مسلمان بود.) ابوبکر به آنان گفت: آیا شما به بزرگ قریش (ابوسفیان) چنین کنایه ای می زنید؟ سلمان و همراهان از اعتراض ابوبکر ناراحت شده، نزد پیامبر آمدند و ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساندند.

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) به ابوبکر فرمود: گویا آنان را خشمگین کرده ای! این را بدان که اگر آنان را خشمگین کرده باشی، خدا را خشمگین کرده ای. ابوبکر نزد سلمان، بلال و صهیب رفت و عذرخواهی کرد و آنان نیز عذر او را پذیرفتند.

.

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: پروردگار حکیم، مرا به دوست داشتن چهار تن امر کرده است. گفتند: یا رسول اللّه! آنان چه کسانی هستند؟ پیامبر پاسخ داد: علی بن ابی طالب. سپس فرمود: «خدا مرا به محبت چهار نفر امر کرد» این بار، وقتی پرسیدند: آن چهار دسته، چه کسانی هستند، پاسخ داد: علی بن ابی طالب. این کلام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) چهار بار تکرار شد و فقط علی(علیه السلام) را نام برد و بار چهارم افزود: علی، مقدادبن اسود، ابوذر غفاری و سلمان فارسی.

.

حضرت پیامبر اکرم فرمود: سلمان از من است. هرکس در حق او ستم کند، در حق من ستم کرده است و هر کس او را بیازارد، مرا آزار داده است.

 

با مطالعه یهود در قرآن پی به این نکته می بریم که در مقابل این قوم که ولایت محمد و آل محمد را پذیرفتند، قومی ظهور می کند از تبار یعقوب نبی یا همان اسرائیل به نام بنی اسرائیل که اکثر ایشان به خاطر حسادت به محمد و آل محمد در مقابل امر الهی می ایستند و شروع  به جنایات و گناهان نابخشودنی بی شماری می کنند. و می شوند عاملی برای مبارزه و مقابله با فرزندان اسماعیل یا همان بنی اسماعیل.

و عجیب اینکه تاریخ حضرت آدم دوباره تکرار شد. چرا که دعوای بنی اسرائیل با بنی اسماعیل همان دعوای قابیل با هابیل است. آن دو فرزندان آدم بودند  و این دو فرزندان ابراهیم.