مقدمه ای درباره فضا – زمان
در فیزیک و ریاضیات، فضای مینکوفسکی (Minkowski Space) یا فضا-زمان مینکوفسکی که به افتخار ریاضیدان معروف هرمان مینکوفسکی نامیده شدهاست، یک تنظیم ریاضی است که بیشترین نظریه خاص نسبیت آلبرت اینشتین به شکل آن فرمولبندی شدهاست و عبارتست از در نظر گرفتن زمان به عنوان بعد چهارم.
سیاه چاله ها ناحیهای در فضا – زمان، با گرانشی بسیار نیرومندند که هیچ چیز، حتی ذرات و تابشهای الکترومغناطیسی مانند نور نمیتوانند از میدان گرانش قدرتمند آن ها بگریزند.
نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین بیان میکند که یک جرمی که به اندازه کافی فشرده شده، میتواند سبب تغییر شکل و خمیدگی فضا-زمان و تشکیل سیاهچاله شود.
مرز این ناحیه از فضا-زمان که هیچ چیزی پس از عبور از آن نمیتواند به بیرون برگردد را افق رویداد مینامند.
صفت «سیاه» در نام سیاهچاله برگرفته از این واقعیت است که همه نوری را که از افق رویداد آن میگذرد به دام میاندازد لذا میزان دما در مورد سیاهچالههای ستاره ای در حد چند میلیاردم کلوین است و از این رو ردیابی آن دشوار است.
نتیجه اینکه سیاهچاله به دلیل اینکه نوری از آن خارج نمیگردد نامرئی است، اما میتواند بودن خود را از راه کنش و واکنش با ماده پیرامون خود نشان دهد.
از راه بررسی برهمکنش میان ستاره دوگانه با همدم نامرئیشان، اخترشناسان نامزدهای احتمالی بسیاری برای سیاهچاله بودن در این منظومهها شناسایی کردهاند. این باور جمعی در میان دانشمندان رو به گسترش است که در مرکز بیشتر کهکشانها یک سیاهچاله کلانجرم وجود دارد.
برای نمونه، دستاوردهای ارزشمندی بازگوی این واقعیت است که در مرکز کهکشان راه شیری ما نیز یک سیاهچاله کلان جرم با جرمی بیش از چهار میلیون برابر جرم خورشید وجود دارد.
.
* سیاه چاله ها به عنوان ابزاری برای کشف:
.
اجسامی که به دلیل میدان گرانشی بسیار قوی، اجازه گریز به نور نمیدهند برای اولین بار در سده ۱۸ (میلادی) توسط جان میچل و پیر سیمون لاپلاس مورد توجه قرار گرفتند.
نخستین راه حل نوین نسبیت عام که در واقع ویژگیهای یک سیاهچاله را توصیف مینمود در سال ۱۹۱۶ میلادی توسط کارل شوارتزشیلد کشف شد.
هر چند تعبیر آن به صورت ناحیهای گریزناپذیر از فضا، تا چهار دهه بعد به خوبی درک نشد، برای دورهای طولانی این چالش مورد کنجکاوی ریاضیدانان بود تا اینکه در میانه دهه ۱۹۶۰، پژوهشهای نظری نشان داد که سیاهچالهها به راستی یکی از پیشبینیهای ژنریک نسبیت عام هستند.
در این بین یافتن ستارگان نوترونی باعث شد تا وجود اجرام فشرده شده بر اثر رمبش گرانشی ( هجوم ناگهانی یک ماده به درون) به عنوان یک واقعیت امکانپذیر فیزیکی مورد علاقه دانشمندان قرار گیرد.
اینگونه پنداشته میشود که سیاهچالههای ستارهای در جریان فروپاشی ستارههای بزرگ در یک انفجار ابرنواختری در پایان چرخه زندگیشان بهوجود میآیند.
جرم یک سیاهچاله پس از شکلگیری میتواند با دریافت جرم از پیرامونش افزایش یابد.بنابراین با جذب ستارگان پیرامون و بهم پیوستن سیاهچالههای گوناگون، سیاهچالههای کلان جرم با جرمی میلیونها برابر خورشید تشکیل میشوند.
سیاهچاله ها موقعی تشکیل میشوند که ستاره ای تمام سوخت خود را تمام میکند و در نهایت به یک سیاهچاله تبدیل میشود که دانسیته بی نهایت و حجم صفر دارد و میدان مغناطیسی بسیار بزرگی دارد بنحوی که نور نیز از آن نمیتواند خارج شود.
این جاذبه شدید حتی سریع ترین ذره را که پروتون میباشد جذب میکند.
به عنوان مثال یک ستاره ای که سه برابر توده خورشید است پس از تبدیل به سیاهچاله به حدود 21 کیلومتر در قطر میرسد.
.
و اما آنچه قرآن درباره سیاه چاله ها و جایگاه ستارگان می گوید!!!!!
.
* سوره واقعه – آیات ﴿75﴾ / ﴿۷۶﴾/ ﴿۷۷﴾/﴿۷۸﴾
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ
فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ
پس سوگند به جايگاه هاى ستارگان. 75
که اگر بدانيد(جایگاه ستارگان چیست) خواهید دانستکه آن سوگندى بسیار عظیم است.76
(و اين خبر بزرگ) بدرستیکه فقط و قطعا در قرآن کریم است (که بدان پرداخته ایم). 77
در كتابى نهفته. 78 (چرا که این قرآن بسیاری از اسرار را در دل خود پنهان کرده است تا وقتش)
.
* سوره تکویر – آیات ﴿1﴾ / ﴿2﴾ / ﴿11﴾ / ﴿15﴾ / ﴿16﴾
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾
آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد.
وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ﴿۲﴾
و آنگه كه (همین خورشید با سایر ) ستارگان همى تيره شوند.(زمان خاموشی و مرگ ستارگان)
وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ ﴿۱۱﴾
و آنگاه كه آسمان ازجا كنده شود(جذب در سیاه چاله ها)
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿۱۵﴾
پس سوگند به اختران گردان (سیاه چاله ها با سرعت زیاد)
الْجَوَارِ الْكُنَّسِ ﴿۱۶﴾
(از چشم ها) پنهان شوند و از نو (دوباره پدید) آيند.
سوره نجم – آیات ﴿1﴾
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى
سوگند به ستاره، آنهنگام که فرود مى ریزد. (پایان عمر یک ستاره)
* سوره طلاق – آیات ﴿1﴾ / ﴿2﴾ / ﴿3﴾
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ
قسم به آسمان و قسم به اختر شبگرد آن
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ
و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست
النَّجْمُ الثَّاقِبُ
آن اختری که تاریک شده است (مرگ یک ستاره و تبدیل آن به سیاه چاله)
.
* نکات تفسیری:
در آیه ای که خداوند در قرآن قسم می خورد به مواقع النجوم یعنی سوگند به مواقع نزول ستارگان و یا قسم به جایگاه ستارگان (مواقع به معنای محل افتادن و نجوم به معنای ستارگان) منظور همان سیاهچالههای فضائی است که بعد از مرگ ستارههای بزرگ به وجود میآید و این جایگاه ستارگان همان ستاره هایی هستند که دیگر سیاه چاله شده اند اما روزگاری ستاره ای درخشان بوده اند و اکنون فقط جایگاهی از آن باقیمانده است.
این درکی است که از آیه ” اذا النجوم انکدرت ” درسوره تکویر و یا کلمه “ثاقب ” در سوره مبارکه طارق نیز به معنای تاریکی بدان دست می یابیم.
و یا کلمه «الخنّس» در سوره تکویر به معنی آنچه که پنهان و دیده نمیشود و یا کلمه «الجوار» در همین سوره به معنی آنچه که با سرعت زیادی در حال حرکت است و یا کلمه «الکنّس» یعنی چیزی که جارو میکند و این همان چیزی است که دانشمندان درباره سیاهچالهها به آن معترفند و میگویند نیروی گرانشی سیاهچالهها به قدری است که حتی نور هم نمیتواند از آن فرار کند و همه چیز را میبلعد. در همین راستا ناسا تصاویری از سیاهچالهای عظیم را در حال از هم دریدن یک ستاره و بلعیدن مواد درون آن منتشر کرد که بیانگر این آیه است و رصدهای آژانس فضایی ناسا نشان می دهند که این هیولاهای آسمانی، با سرعت بسیار بالا در حال چرخش هستند به گونهای که این سرعت حداکثر میزان در نظر گرفته شده در فرضیه نسبیت انیشتین است.
.
* الخنس بمعنی جمع شدگی و مخفی شدن است و الکنس منظور در مسیر خاص و برگشتن به جای اولیه.
قطعا منظور از آن نیروی جاذبه در کرات که باعث برگشتن هرچیز به محل اول خود میشود و مسیر گردش سیارات دارد و نیز ممکن است منظور کوتوله های سیاه باشد که بخاطر نیروی جاذبه زیاد درحالیکه وجود دارند دیده نمیشوند چون نور نمی تواند از فضای آنها خارج گردد.